خاطرات امیرمتین ازموقعی که به دنیا اومد تاحالا
بایادخدا
چه دلنواز است صدای اذن و اذان خدا
وچه زیباست خواندن اذان در گوش فرشته خدا
توهدیه ای هستی از طرف خالق هستی
امیر متین فرزندم توعشق نفس وامید زندگی من وبابای هستی وبا آمدنت به زندگیمان لبخندوشادی آوردی دوستت دارم شاهزاده کوچک خاندان وقدم مبارکت را به دنیای مملواز عشق وعاطفه خوش آمد میگویم
نفسم من زودتر ازاین ها دوستت داشتم برات این وبلاگا درست کنم ولی به خاطرات یه سری مسایل دیر شد حالاام اشکالی نداره خودم مروری از خاطرات این شش ماه که گذشته رابه طور خلاصه میگم
عشقم بلاخره به دنیا اومدی وپا به این جهان هستی گذاشتی وکلی من بابا ی وکسی که منتظرت بودن را خوشحال کنی عشقم در روزی که مطلق به آفامون امام زمان بود یعنی جمعه سی آبان 93بعداز اذان ظهربدنیا اومدی ولی روز دوم زردی گرفتی و ما مجبورشدیم دوباره به بیمارستان برگردیم را بستری شی چون زردیت 14 بود ولی باز خدارا شکر روز سوم مرخص شدی چون زردی شده بود 12
بقیه شا تو ادامه مطلب
خب این عکسیه که توبیمارستان گرفتیم چند ساعتت بشتر نبود ا